به گزارش فرهنگ امروز به نقل از شبستان؛ پیشرفت و تعالی علمی در هر کشوری منوط به ارتباطات و تعامل متقابل میان اندیشمندان آن کشور با سایر ممالک است. این مهم نیز قاعدتا زمانی میسر می شود که بتوانیم در سطح قابل قبولی خود را با شاخصه های علمی بین المللی منطبق سازیم. اما سوال آن است که آیا به این نقطه رسیده ایم؟ آیا اکنون شرایط و جایگاه علمی ما به آن مرحله رسیده است که بتوانیم بگوییم در جایگاه صادرات علمی ایستاده ایم؟
از سوی دیگر رسیدن به این مرحله نیازمند آن است که بتوان گفتمان علمی را نه تنها در میان اندیشمندان که در میان مردم گسترش داد. مردم باید احساس کنند که مسایل علمی جزوی از زندگی آنان است و اگر این جامعه در حال پیشرفت است مرهون تلاش های علمی است که اتفاقا اعضای جامعه نیز در آن نقش دارند.
از این رو، بر آن شدیم تا برای بررسی این مسائل با دکتر مهدی گلشنی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی به گفت وگو بپردازیم؛ وی تاکنون آثار متعددی را به رشته تحریر در آورده و اکنون رئیس گروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف است. در ادامه این گفت وگو را می خوانید:
شما چندی قبل طی مصاحبۀ ای عنوان کردید: جریان یک سویۀ علم، ما را به دیپلماسی علمی نمی رساند، با توجه به این مسأله به نظر می رسد که علم در کشور ما قابلیت صادر شدن را به معنای واقعی کلمه نیافته است به ویژه در گسترۀ علوم انسانی. تحلیل حضرتعالی نسبت به این چالش چیست و اساساً چرا این اتفاق باید در سطح جامعه ای بیفتد که علم سابقه ای دیرینۀ در آن دارد؟
نمی دانم چرا شما علوم انسانی را از سایر علوم جدا کرده اید. در ایران نوآوری در علم مطرح نیست، چه در علوم انسانی و چه در سایر علوم. وقتی نوآوری در کار نیست، شما چه چیزی را می خواهید صادر کنید. هم علوم فیزیکی و زیستی و هم علوم انسانی در محیط ما اخذ شده از غرب است جز حوزه های محدودی از علوم انسانی.
در چیزهائی که از غرب گرفته ایم تحوّل چشمگیری انجام نداده ایم که بتوان آنها را به بیرون از ایران صادر کرد. در کشور ما، متاسفانه، یک عقدۀ حقارت نسبت به غرب حاکم است و بسیاری از رجال سیاسی ما توان داخلی را دست کم می گیرند و لذا روی آن سرمایه گذاری نمی کنند. مقالات عالمان ایران در مجلات غربی هم صرفاً مشقی روی فرآورده های خود غرب است. به علاوه همّت نکرده ایم که علم وارداتی را در جهت رفع نیازهای داخلی ب کار بریم و لذا دریائی از واردات در همه حوزۀ ها داریم.
در دورۀ تمدن اسلامی که علم درخشش داشت، دانشمندان آن دوران به خود اعتمادبنفس داشتند، سختکوش بودند، و در مقام نوآوری در دانش جذب شده از جاهای دیگر بودند. برای اینکه وضعیت ما تغییر کند، لازم است یک فرهنگ خودباوری بر محیط های علمی ما حاکم شود و لااقل نخبگان ما در مقام شکستن مرزهای دانش روز باشند.
از نظر ساختاری، جامعۀ آکادمیک ایران با چه کمبودهایی مواجه است که نمی تواند تولید علم در حوزۀ علوم انسانی داشته باشد؟
در مورد علوم انسانی ما چند مشکل اساسی نسبت به سایر دانش ها داریم:
-علوم انسانی در جامعۀ شأنی ندارد و سرنوشت کشور عمدتاً به دست فارغ التحصیلان مهندسی و پزشکی است.
-چون فارغ التحصیلان علوم انسانی شأنی در جامعۀ ما ندارند، دانش آموزان ممتاز و نخبه کمتر سراغ این علوم می روند و لذا نوآوری در این علوم کمتر صورت می گیرد.
-علوم انسانی سهم والائی در بالا بردن فرهنگ جامعۀ دارند، و البته فرهنگ نقش مهمی در اعتلاء و اثر گذاری سایر علوم دارد. به علت حاکمیت یک فرهنگ التقاطی بر جامعۀ ما که باعث شیوع عقدۀ حقارت نسبت به غرب شده است، فکر ایجاد نوآوری در علوم انسانی از ذهن بسیاری از اصحاب این علوم محو شده است. بر اصحاب علوم انسانی است که اوّلاً در احیای میراث فرهنگی مان بکوشند و ثانیاً در معرفی اهمیت این علوم کوشا و ثالثاً در فکر نوآوری در این علوم باشند.
گفت و گوی علمی واجد چه شرایطی است؟ آیا جامعۀ آکادمیک ایران به این مرحلۀ رسیده است که بتواند گفتمانی جریان ساز را شکل دهد؟
گفت و گوی علمی مستلزم وجود یک فرهنگ مناسب برای تضارب آراء است. باید نقّادی و نقدپذیری در جامعۀ ما شیوع پیدا کند و البته نقادی باید همراه با ادب نقد باشد. متاسفانه در زمان حاضر غالب گفت و گوها و مناظرات همراه توهین به طرف مقابل است.
وجود گفت و گو برای تبیین مسائل علم و مسائل اجتماعی مورد مناقشه ضروری است. اما برای اینکه این گفت و گوها برای جامعۀ مفید واقع شوند و اثرگذار باشند، اولاً باید افراد وارد به قضایا در آنها شرکت کنند و ثانیاً مباحثۀ آنها بر اساس استدلال باشد و از تهمت زدن و فرافکنی عاری باشد.
بنده بسیاری از مناظره ها و گفت و گوهای صورت گرفته در سال های اخیر را در مجلات خوانده ام و همواره از بی ادبی های رایج در آنها رنج برده ام. برای تکوین یک گفتمان جریان ساز در جامعۀ، اوّل باید بی اخلاقی های رایج در جامعۀ کنار گذاشته شود و محیط برای تضارب سالم آراء فراهم شود. ثانیاً گفت و گوها عمدتاً حول مسائلی صورت گیرند که واقعاً در سرنوشت جامعۀ مؤثرند، نه موضوعاتی که تأثیرات سرنوشت ساز ندارند.
نظر شما